عاشقي تا در دل ما راه کرد عاشقي تا در دل ما راه کردشاعر : سنايي غزنوي اغلب انفاس ما را آه کردعاشقي تا در دل ما راه کردبرد و زير پاي عشق اکراه کردبود هر باري دلم عاشق به طوعصبر چون کوه مرا چون کاه کردعيش چون نوش مرا چون زهر کردکرد ما را بسته و ناگاه کردباز در شهر مسلمانان مغيوز دل سنگينم آتشگاه کرداز تن باريک من زنار ساختکو مرا بي قدر و آب و جاه کردبا همه محنت که ديدم من به عشقاو به کام دشمن و بدخواه کردنيک خواهم عشق را گر چه مرا