ناز را رويي ببايد همچو ورد شاعر : سنايي غزنوي چون نداري گرد بدخويي مگرد ناز را رويي ببايد همچو ورد يا بساط کبر و ناز اندر نورد يا بگستر فرش زيبايي و حسن کعبتين و مهره گو با تخته نرد نيکويي و لطف گو با تاج و کبر پس ميان ما دو تن زينست گرد در سرت بادست و بر رو آب نيست صعب باشد چشم نا بينا و درد زشت باشد روي نازيبا و ناز با تو ناز و کبر کرد اين کار کرد جوهرت ز اول نبودست اين چنين صحبت ناجنس کردش روي زرد زر ز معدن سرخ روي آيد برون...