معشوق که او چابک و چالاک نباشد شاعر : سنايي غزنوي آرام دل عاشق غمناک نباشد معشوق که او چابک و چالاک نباشد آن را که چو تو دلبر بي باک نباشد از چرخ ستمکاره نباشد به غم و بيم کو زير کف پاي تو چون خاک نباشد در مرتبه از خاک بسي کم بود آن جان از مهر دگر خوبان دل پاک نباشد نادان بود آنکس که ترا ديد و از آن پس گو روز و شب و انجم و افلاک نباشد روي تو و موي تو بسندهست جهان را روزي که دلش از غم تو چاک نباشد دامن نزند شادي با جان سنايي ...