گر شبي عشق تو بر تخت دلم شاهي کند

گر شبي عشق تو بر تخت دلم شاهي کند شاعر : سنايي غزنوي صدهزاران ماه آن شب خدمت ماهي کند گر شبي عشق تو بر تخت دلم شاهي کند هر يکي را بر مثال يوسف چاهي کند باد لطفت گر به دارالملک انسان بروزد آدم و ابليس يک جا چون به همراهي کند من چه سگ باشم که در عشق تو خوش يک دم زنم بي خلافي صورت ايمانش دلخواهي کند هر که از تصديق دل در خويشتن کافر شود مختصر آنست کار از روي آگاهي کند بي خود ار در کفر و دين آيد کسي محبوب نيست کو ز روي معرفت بي وصل الاهي کند...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
گر شبي عشق تو بر تخت دلم شاهي کند
گر شبي عشق تو بر تخت دلم شاهي کند
گر شبي عشق تو بر تخت دلم شاهي کند

شاعر : سنايي غزنوي

صدهزاران ماه آن شب خدمت ماهي کندگر شبي عشق تو بر تخت دلم شاهي کند
هر يکي را بر مثال يوسف چاهي کندباد لطفت گر به دارالملک انسان بروزد
آدم و ابليس يک جا چون به همراهي کندمن چه سگ باشم که در عشق تو خوش يک دم زنم
بي خلافي صورت ايمانش دلخواهي کندهر که از تصديق دل در خويشتن کافر شود
مختصر آنست کار از روي آگاهي کندبي خود ار در کفر و دين آيد کسي محبوب نيست
کو ز روي معرفت بي وصل الاهي کندخفته‌ي بيدار بنگر عاقل ديوانه بين
عاشق آن کار خود از آه سحرگاهي کندتا درين داري به جز بر عشق دارايي مکن
عشقبازي با خيال ترک خرگاهي کندساحري دان مر سنايي را که او در کوي عقل


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط