ترا باري چو من گر يار بايد شاعر : سنايي غزنوي ازين به مر مرا تيمار بايد ترا باري چو من گر يار بايد مر اين دل را يکي دلدار بايد اگر بيمار باشد ور نباشد بسالي در يکي ديدار بايد اگر ممکن نباشد وصل باري چه کردي کز منت آزار بايد بيازردي مرا وانگه تو گويي دو چشم عاشقان بيدار بايد مرا گويي که بيداري همه شب مرا ديده پر از زنگار بايد چو من وصل جمال دوست جويم مرا در عشق صد خروار بايد چه کردي بستدي آن دل کز آن دل دلي بستان چرا بيکار بايد...