معشوق مرا ره قلندر زد

معشوق مرا ره قلندر زد شاعر : سنايي غزنوي زان راه به جانم آتش اندر زد معشوق مرا ره قلندر زد گه راه مقامران لنگر زد گه رفت ره صلاح دين داري ظلمت در نور و خير در شر زد رندي در زهد و کفر در ايمان و آنگاه مرا چو حلقه بر در زد خميده چو حلقه کرد قد من وز آتش دوزخ آب کوثر زد چون سوخت مرا بر آتش دوزخ ابدال ز عشق دست بر سر زد در صومعه پاي کوفت از مستي در ميکده آب زر بر آذر زد با آب عنب به صومعه در شد با آنکه دلم نخواست خوشتر زد گر من...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
معشوق مرا ره قلندر زد
معشوق مرا ره قلندر زد
معشوق مرا ره قلندر زد

شاعر : سنايي غزنوي

زان راه به جانم آتش اندر زدمعشوق مرا ره قلندر زد
گه راه مقامران لنگر زدگه رفت ره صلاح دين داري
ظلمت در نور و خير در شر زدرندي در زهد و کفر در ايمان
و آنگاه مرا چو حلقه بر در زدخميده چو حلقه کرد قد من
وز آتش دوزخ آب کوثر زدچون سوخت مرا بر آتش دوزخ
ابدال ز عشق دست بر سر زددر صومعه پاي کوفت از مستي
در ميکده آب زر بر آذر زدبا آب عنب به صومعه در شد
با آنکه دلم نخواست خوشتر زدگر من نه به کام خويشم او باري


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط