دوش ما را در خراباتي شب معراج بود

دوش ما را در خراباتي شب معراج بود شاعر : سنايي غزنوي آنکه مستغني بد از ما هم به ما محتاج بود دوش ما را در خراباتي شب معراج بود از صفاي وقت ما را تخت بود و تاج بود بر اميد وصل ما را ملک بود و مال بود حال ما تصديق بود و مال ما تاراج بود عشق ما تحقيق بود و شرب ما تسليم بود خادم ما ايلک و خاقان بد و مهراج بود چاکر ما چون قباد و بهمن و پرويز بود زان که زلفش ساج بود روي او چون عاج بود از رخ و زلفين او شطرنج بازي کرده‌ام کعبه‌ي محو عدم را جان ما...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دوش ما را در خراباتي شب معراج بود
دوش ما را در خراباتي شب معراج بود
دوش ما را در خراباتي شب معراج بود

شاعر : سنايي غزنوي

آنکه مستغني بد از ما هم به ما محتاج بوددوش ما را در خراباتي شب معراج بود
از صفاي وقت ما را تخت بود و تاج بودبر اميد وصل ما را ملک بود و مال بود
حال ما تصديق بود و مال ما تاراج بودعشق ما تحقيق بود و شرب ما تسليم بود
خادم ما ايلک و خاقان بد و مهراج بودچاکر ما چون قباد و بهمن و پرويز بود
زان که زلفش ساج بود روي او چون عاج بوداز رخ و زلفين او شطرنج بازي کرده‌ام
کعبه‌ي محو عدم را جان ما حجاج بودبدره‌ي زر و درم را دست او طيار بود


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط