زلف چون زنجير و چون قير اي پسر

زلف چون زنجير و چون قير اي پسر شاعر : سنايي غزنوي يک زمان از دوش برگير اي پسر زلف چون زنجير و چون قير اي پسر از در بنديم و زنجير اي پسر زان که تا در بند و زنجير توايم...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
زلف چون زنجير و چون قير اي پسر
زلف چون زنجير و چون قير اي پسر
زلف چون زنجير و چون قير اي پسر

شاعر : سنايي غزنوي

يک زمان از دوش برگير اي پسرزلف چون زنجير و چون قير اي پسر
از در بنديم و زنجير اي پسرزان که تا در بند و زنجير توايم
چون گل بي خار بر خيز اي پسرعرصه تا کي کرد خواهي عارضين
هم کمان در دست و هم تير اي پسرهر زمان آيي به تير انداختن
زود در ده بانگ تکبير اي پسرزان که چشم بد بدان عارض رسد
انگبين‌ست و مي و شير اي پسرآن لب و دندان و آن شيرين زبان
جست که تواند ز تقدير اي پسرجست نتواند دل از عشق تو هيچ
تا به دست آيي به تدبير اي پسرپاي بفشارد سنايي در غمت


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط