تا جايزي همي نشناسي ز لايجوز شاعر : سنايي غزنوي اندر طريق عشق مسلم نهاي هنوز تا جايزي همي نشناسي ز لايجوز از سردي زمستان و ز گرمي تموز عاشق نباشد آنکه مر او را خبر بود تا پشت چون کمان نکني روي همچو توز در کوي عشق راست نيابي چو تير و زه چون عين و قاف باش همه ساله پشت قوز چون در ميان عشق چو شين اندر آمدي ور عاجزي برو تو و دين و ره عجوز گر مرد اين رهي قدم از جان کن و در آي