دلبر من عين کمالست و بس

دلبر من عين کمالست و بس شاعر : سنايي غزنوي چهره‌ي او اصل جمالست و بس دلبر من عين کمالست و بس هر چه نشانست و بالست و بس بر سر کوي غم او مرد را هم به سر او که محالست و بس در ره او جستن مقصود از او بوسه اي از دوست حلالست و بس از همه خوبي که بجويي ز دوست دين من امروز سوالست و بس چند همي پرسي دين تو چيست نزد من اقبال زوالست و بس نزد تو اقبال دوامست و عز دين من آن ساعت حالست و بس حالي يابم چو کنم ياد ازو از پس آن پرده وصالست و بس ...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دلبر من عين کمالست و بس
دلبر من عين کمالست و بس
دلبر من عين کمالست و بس

شاعر : سنايي غزنوي

چهره‌ي او اصل جمالست و بسدلبر من عين کمالست و بس
هر چه نشانست و بالست و بسبر سر کوي غم او مرد را
هم به سر او که محالست و بسدر ره او جستن مقصود از او
بوسه اي از دوست حلالست و بساز همه خوبي که بجويي ز دوست
دين من امروز سوالست و بسچند همي پرسي دين تو چيست
نزد من اقبال زوالست و بسنزد تو اقبال دوامست و عز
دين من آن ساعت حالست و بسحالي يابم چو کنم ياد ازو
از پس آن پرده وصالست و بسپرده منم پيش چو برخاستم


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط