چه رسمست آن نهادن زلف بر دوش

چه رسمست آن نهادن زلف بر دوش شاعر : سنايي غزنوي نمودن روز را در زير شب پوش چه رسمست آن نهادن زلف بر دوش گه از ياقوت کردن چشمه‌ي نوش گه از بادام کردن جعبه‌ي نيش هزاران صبحدم از يک بناگوش برآوردن براي فتنه‌ي خلق فلک را از مه نو حلقه در گوش تو خورشيدي از آن پيش تو آرند قدح گير و کمربند و قباپوش پري و سرو و خورشيدي وليکن همه آموخته کرده فراموش گل و مه پيش تو بر منبر حسن اگر صد جان دهندت باز مفروش سنايي را خريدستي دل و جان ...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
چه رسمست آن نهادن زلف بر دوش
چه رسمست آن نهادن زلف بر دوش
چه رسمست آن نهادن زلف بر دوش

شاعر : سنايي غزنوي

نمودن روز را در زير شب پوشچه رسمست آن نهادن زلف بر دوش
گه از ياقوت کردن چشمه‌ي نوشگه از بادام کردن جعبه‌ي نيش
هزاران صبحدم از يک بناگوشبرآوردن براي فتنه‌ي خلق
فلک را از مه نو حلقه در گوشتو خورشيدي از آن پيش تو آرند
قدح گير و کمربند و قباپوشپري و سرو و خورشيدي وليکن
همه آموخته کرده فراموشگل و مه پيش تو بر منبر حسن
اگر صد جان دهندت باز مفروشسنايي را خريدستي دل و جان


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط