از فلک در تاب بودم دي و دوش

از فلک در تاب بودم دي و دوش شاعر : سنايي غزنوي وز غمت بي تاب بودم دي و دوش از فلک در تاب بودم دي و دوش در ميان آب بودم دي و دوش با لب خشک از سرشک ديدگان روي در محراب بودم دي و دوش گاه مي‌خوردم گه از بحر دعا با نبيد ناب بودم دي و دوش بي رخ تو در ميان بحر آب تير در پرتاب بودم دي و دوش از کمال هجر در صحراي درد گر چه با اصحاب بودم دي و دوش صحبت ديدار تو جستم همي راست چون سيماب بودم دي و دوش بي تو لرزان و طپان بر روي خاک ...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
از فلک در تاب بودم دي و دوش
از فلک در تاب بودم دي و دوش
از فلک در تاب بودم دي و دوش

شاعر : سنايي غزنوي

وز غمت بي تاب بودم دي و دوشاز فلک در تاب بودم دي و دوش
در ميان آب بودم دي و دوشبا لب خشک از سرشک ديدگان
روي در محراب بودم دي و دوشگاه مي‌خوردم گه از بحر دعا
با نبيد ناب بودم دي و دوشبي رخ تو در ميان بحر آب
تير در پرتاب بودم دي و دوشاز کمال هجر در صحراي درد
گر چه با اصحاب بودم دي و دوشصحبت ديدار تو جستم همي
راست چون سيماب بودم دي و دوشبي تو لرزان و طپان بر روي خاک


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط