اي زلف تو بند و دام عاشق شاعر : سنايي غزنوي اي روي تو ناز و کام عاشق اي زلف تو بند و دام عاشق بگذشته به زير گام عاشق در جستن تو بسي جهانها در منزلت و مقام عاشق بنماي جمال خويش و بفزاي آخر يک روز کام عاشق وز شربت لطف خويش تر کن يک شب صنما تو جام عاشق وز بادهي وصل خويش پر کن از عشق تو ننگ و نام عاشق اکنون که همه جهان بدانست تا بگذارد پيام عاشق بشنو جانا تو از سنايي باري بشنو سلام عاشق بر عاشق اگر سلام نکني ...