تا به رخسار تو نگه کردم

تا به رخسار تو نگه کردم شاعر : سنايي غزنوي عيش بر خويشتن تبه کردم تا به رخسار تو نگه کردم بر رخ از خون ديده ره کردم تا ره کوي تو بدانستم روز چون زلف تو سيه کردم ...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تا به رخسار تو نگه کردم
تا به رخسار تو نگه کردم
تا به رخسار تو نگه کردم

شاعر : سنايي غزنوي

عيش بر خويشتن تبه کردمتا به رخسار تو نگه کردم
بر رخ از خون ديده ره کردمتا ره کوي تو بدانستم
روز چون زلف تو سيه کردمتا سر زلف تو ربود دلم
خاک بر سر هزار ره کردمدست بر دل هزار بار زدم
نيک در کار تو نگه کردمکردگارت ز بهر فتنه نگاشت
صفت روي تو به مه کردمگنه آن کردم اي نگار که دوش
توبه کردم اگر گنه کردمعذر دوشينه خواستم امروز


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط