دگر بار اي مسلمانان ستمگر گشت جانانم شاعر : سنايي غزنوي گهي رنجي نهد بر دل گهي بي جان کند جانم دگر بار اي مسلمانان ستمگر گشت جانانم به رنج تن شدم راضي که جز او نيست جانانم به درد دل شدم خرسند که جز او نيست دلبندم نبردست اي عجب هرگز جزين يکبار فرمانم به بازي گفتمش روزي که دل بر کن کنون از من کزين بازي ناخوش من پشيمانم پشيمانم شفيع آرم که را ديگر که را گويم که را خوانم مگر بر من ببخشايد چو بيند چشم گريانم کنون نزديک وي پويم وفا و مهر او جويم...