حلقهي ارواح بينم گرد حلقهي گوش تو شاعر : سنايي غزنوي آفتاب و ماه بينم حامل شبپوش تو حلقهي ارواح بينم گرد حلقهي گوش تو عاشقان را کرد گويا پستهي خاموش تو بيدلان را نرگس گوياي تو خاموش کرد چون بود هنگام صلح و وصل رويت نوش تو تلخ نو شيرينترست از شهد و شکر وقت کين زين قبل سخره کند بر شير و بر خرگوش تو خواب خرگوش آمد از تو عاشقانت را نصيب بر اميد آنکه سازد آشيان آغوش تو مرغوار اندر هواي تو همي پرد دلم