اي آنکه رخ چو ماه داري اي آنکه رخ چو ماه داريشاعر : سنايي غزنوي رخسارهي من چو کاه دارياي آنکه رخ چو ماه داريبر سيم ز سيب جاه داريآيين دل سمنبران رااز لطف هزار شاه داريبر عرصهي شطرنج خوبيچون يوسف پيشگاه داريدر مجمع خيل خوبرويانبرگوي که چند راه داريهر لحظه رهي دگر نماييکز خوبي دستگاه داريدر شوخي دست برد خواهيدانم که بسي گناه داريگر قتل سناييت گناهست