در ره روش عشق چه ميري چه اسيري

در ره روش عشق چه ميري چه اسيري شاعر : سنايي غزنوي در مذهب عاشق چه جواني و چه پيري در ره روش عشق چه ميري چه اسيري رخها همه زردست و جگرها همه قيري آنجا که گذر کرد بناگه...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
در ره روش عشق چه ميري چه اسيري
در ره روش عشق چه ميري چه اسيري
در ره روش عشق چه ميري چه اسيري

شاعر : سنايي غزنوي

در مذهب عاشق چه جواني و چه پيريدر ره روش عشق چه ميري چه اسيري
رخها همه زردست و جگرها همه قيريآنجا که گذر کرد بناگه سپه عشق
تا بنده‌ي خال تو بود نور اثيريآزاد کن از تيرگي خويش و غم عشق
اي بي‌خبر از رنج حقيري چه حقيريعالم همه بي‌رنج حقيري ز غم عشق
سوداي بتي به که همه عمر اميريميري چه کند مرد که روزي به همه عمر
بي غم بود از نعمت گوينده و قيريآن سينه که بردي بدل دل غم عشقت
اينجا که تويي تست همه رنج و زحيرياين نيمه که عشقست از آن سو همه شاديست
خود سود دگر دارد سوداي ضميريسوداي زبان گر چه نشاطيست به ظاهر
نيکو نبود در ره او جفت پذيريراه و صفت عشق ز اغيار يگانه‌ست
بيوفاي فقيهي شو و بي قاف فقيريخواهي که شوي محرم غين غم معشوق
يک ميوه ز شاخ چمن دوست نگيريتا در چمن صورت خويشي به تماشا
کانگاه همه دوست شوي هيچ نميرياز پوست برون آي همه دوست شو ايرا


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط