اي پسر گونه ز عشقت دست بر سر دارمي

اي پسر گونه ز عشقت دست بر سر دارمي شاعر : سنايي غزنوي گاه عشرت پيش تو بر دست ساغر دارمي اي پسر گونه ز عشقت دست بر سر دارمي بر اميدت هر زماني گوش بر در دارمي ورنه همچون حلقه‌ي در داردي عشقت مرا گر شبي در گردن تو دست چنبر دارمي نيستي پشتم چو چنبر در غم هجران تو من ز دست تو به يزدان دستها بردارمي ورنه بر جان و دل من مهربانستي دلت ماه در کف دارمي خورشيد در بر دارمي گر همه شب دارمي در کف مي و در بر ترا کاشکي زر دارمي تا کار چون زر دارمي زر...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اي پسر گونه ز عشقت دست بر سر دارمي
اي پسر گونه ز عشقت دست بر سر دارمي
اي پسر گونه ز عشقت دست بر سر دارمي

شاعر : سنايي غزنوي

گاه عشرت پيش تو بر دست ساغر دارمياي پسر گونه ز عشقت دست بر سر دارمي
بر اميدت هر زماني گوش بر در دارميورنه همچون حلقه‌ي در داردي عشقت مرا
گر شبي در گردن تو دست چنبر دارمينيستي پشتم چو چنبر در غم هجران تو
من ز دست تو به يزدان دستها بردارميورنه بر جان و دل من مهربانستي دلت
ماه در کف دارمي خورشيد در بر دارميگر همه شب دارمي در کف مي و در بر ترا
کاشکي زر دارمي تا کار چون زر دارميزر ندارم با تو کارم زان قبل ناساخته‌ست
من نشيمن در خرابات قلندر دارميدر خرابات قلندر گر ترا ماواستي


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط