اي پسر گونه ز عشقت دست بر سر دارمي شاعر : سنايي غزنوي گاه عشرت پيش تو بر دست ساغر دارمي اي پسر گونه ز عشقت دست بر سر دارمي بر اميدت هر زماني گوش بر در دارمي ورنه همچون حلقهي در داردي عشقت مرا گر شبي در گردن تو دست چنبر دارمي نيستي پشتم چو چنبر در غم هجران تو من ز دست تو به يزدان دستها بردارمي ورنه بر جان و دل من مهربانستي دلت ماه در کف دارمي خورشيد در بر دارمي گر همه شب دارمي در کف مي و در بر ترا کاشکي زر دارمي تا کار چون زر دارمي زر...