گاه آن آمد بتا کاندر خرابي دم زني

گاه آن آمد بتا کاندر خرابي دم زني شاعر : سنايي غزنوي شور در ميراث خواران بني آدم زني گاه آن آمد بتا کاندر خرابي دم زني آتش اندر بار مايه‌ي کعبه و زمزم زني بارنامه‌ي بي‌نيازي برگشايي تا به کي چون به دو کوکب کمند حلقه‌ها را خم زني صدهزاران جان متواري در آري زير زلف بر سر سوداييان زن تيغ گر محکم زني بر سر آزادگان نه تاج گر گوهر نهي تو چو رستم پيشه‌اي آن به که بر رستم زني تيغ خويش از خون هر تر دامني رنگين مکن غمزه بر هم زن يکي تا خلق را بر هم...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
گاه آن آمد بتا کاندر خرابي دم زني
گاه آن آمد بتا کاندر خرابي دم زني
گاه آن آمد بتا کاندر خرابي دم زني

شاعر : سنايي غزنوي

شور در ميراث خواران بني آدم زنيگاه آن آمد بتا کاندر خرابي دم زني
آتش اندر بار مايه‌ي کعبه و زمزم زنيبارنامه‌ي بي‌نيازي برگشايي تا به کي
چون به دو کوکب کمند حلقه‌ها را خم زنيصدهزاران جان متواري در آري زير زلف
بر سر سوداييان زن تيغ گر محکم زنيبر سر آزادگان نه تاج گر گوهر نهي
تو چو رستم پيشه‌اي آن به که بر رستم زنيتيغ خويش از خون هر تر دامني رنگين مکن
غمزه بر هم زن يکي تا خلق را بر هم زنيدر خرابات نهاد خود بر آسودست خلق
خام طمعي باشد ار با خام دستان دم زنيپاکبازان جهان چون سوخته‌ي نفس تواند
تا چو تير غمزه سازي بر سنايي هم زنيما به اميدي هدف کرديم جان چون ديگران


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط