الا اي نقش کشميري الا اي حور خرگاهي الا اي نقش کشميري الا اي حور خرگاهيشاعر : سنايي غزنوي به دل سنگي به بر سيمي به قد سروي به رخ ماهيالا اي نقش کشميري الا اي حور خرگاهيبه لب درمان عشاقي به رخ خورشيد خرگاهيشه خوبان آفاقي به خوبي در جهان طاقيعيار و رند و ناپاکي ظريف و خوب و دلخواهيخوش و کش و طربناکي شگرف و چست و چالاکينديدم در غمت مونس بجز باد سحرگاهيز بهر چشم تو نرگس همي پويم به هر مجلسکه از حال من مسکين دلت را نيست آگاهيمرا اي لعبت شيرين از آن داري همي غمگينکنم پر نوحه و ناله جهان از ماه تا ماهيچو بي آن روي چون لاله بگريم زار چون ژالهز بس خوبي و زيبايي جمال لشکر شاهيگهي چهره بيارايي گهي طره بپيرايي