باد بهار مرهم دلهاي خسته است

باد بهار مرهم دلهاي خسته است شاعر : صائب تبريزي گل موميايي پر و بال شکسته است باد بهار مرهم دلهاي خسته است از بهر داغ لاله که در خون نشسته است شاخ از شکوفه پنبه سرانجام مي‌کند شير شکوفه زهر هوا را شکسته است وقت است اگر ز پوست بر آيند غنچه‌ها ديوانه‌اي است برق که از بند جسته است زنجيريي است ابر که فرياد مي‌کند از جوش لاله بر سر آتش نشسته است پايي که کوهسار به دامن شکسته بود از ناله‌ي که بوي گل از خواب جسته است؟ افسانه‌ي نسيم به خوابش نمي‌کند...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
باد بهار مرهم دلهاي خسته است
باد بهار مرهم دلهاي خسته است
باد بهار مرهم دلهاي خسته است

شاعر : صائب تبريزي

گل موميايي پر و بال شکسته استباد بهار مرهم دلهاي خسته است
از بهر داغ لاله که در خون نشسته استشاخ از شکوفه پنبه سرانجام مي‌کند
شير شکوفه زهر هوا را شکسته استوقت است اگر ز پوست بر آيند غنچه‌ها
ديوانه‌اي است برق که از بند جسته استزنجيريي است ابر که فرياد مي‌کند
از جوش لاله بر سر آتش نشسته استپايي که کوهسار به دامن شکسته بود
از ناله‌ي که بوي گل از خواب جسته است؟افسانه‌ي نسيم به خوابش نمي‌کند
باد بهار در گره غنچه بسته استصائب بهوش باش که داروي بيهشي


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.