از جواني داغها بر سينه‌ي ما مانده است

از جواني داغها بر سينه‌ي ما مانده است شاعر : صائب تبريزي نقش پايي چند ازان طاوس بر جا مانده است از جواني داغها بر سينه‌ي ما مانده است خواب سنگيني چو کوه قاف بر جا مانده است در بساط من ز عنقاي سبک پرواز عمر زنگ افسوسي به دست بادپيما مانده است چون نسايم دست برهم، کز شمار نقد عمر پايم از خواب گران در سنگ خارا مانده است مي‌کند از هر سر مويم سفيدي راه مرگ از کتاب من، همين شيرازه بر جا مانده است نيست جز طول امل در کف مرا از عمر هيچ ورنه صائب را...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
از جواني داغها بر سينه‌ي ما مانده است
از جواني داغها بر سينه‌ي ما مانده است
از جواني داغها بر سينه‌ي ما مانده است

شاعر : صائب تبريزي

نقش پايي چند ازان طاوس بر جا مانده استاز جواني داغها بر سينه‌ي ما مانده است
خواب سنگيني چو کوه قاف بر جا مانده استدر بساط من ز عنقاي سبک پرواز عمر
زنگ افسوسي به دست بادپيما مانده استچون نسايم دست برهم، کز شمار نقد عمر
پايم از خواب گران در سنگ خارا مانده استمي‌کند از هر سر مويم سفيدي راه مرگ
از کتاب من، همين شيرازه بر جا مانده استنيست جز طول امل در کف مرا از عمر هيچ
ورنه صائب را چه پرواي تماشا مانده است؟مطلبش از ديده‌ي بينا، شکار عبرت است


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.