جوياي تو با کعبهي گل کار ندارد شاعر : صائب تبريزي آيينهي ما روي به ديوار ندارد جوياي تو با کعبهي گل کار ندارد اين ميکده يک ساغر سرشار ندارد يک داغ جگرسوز درين لالهستان نيست هر شيشه دلي طاقت ديدار ندارد از ديدن رويت دل آيينه فرو ريخت رحم است به جنسي که خريدار ندارد از گرد کسادي گهرم مهرهي گل شد در خلوت ما نکهت گل بار ندارد ما گوشه نشينان، چمنآراي خياليم مسکين خبر از رخنهي ديوار ندارد بلبل ز نظر بازي شبنم گلهمندست ...