چاره‌ي دل عقل پر تدبير نتوانست کرد

چاره‌ي دل عقل پر تدبير نتوانست کرد شاعر : صائب تبريزي خضر اين ويرانه را تعمير نتوانست کرد چاره‌ي دل عقل پر تدبير نتوانست کرد مادر بي‌مهر خون را شير نتوانست کرد در کنار خاک، عمر ما به خون خوردن گذشت غنچه بوي خويش را تسخير نتوانست کرد راز ما از پرده‌ي دل عاقبت بيرون فتاد هيچ کس اين خواب را تعبير نتوانست کرد محو شد هر کس که ديد آن چشم خواب آلود را با کمان يک دم مدارا تير نتوانست کرد در نگيرد صحبت پير و جوان با يکدگر مطلب دل را زبان تقرير نتوانست...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
چاره‌ي دل عقل پر تدبير نتوانست کرد
چاره‌ي دل عقل پر تدبير نتوانست کرد
چاره‌ي دل عقل پر تدبير نتوانست کرد

شاعر : صائب تبريزي

خضر اين ويرانه را تعمير نتوانست کردچاره‌ي دل عقل پر تدبير نتوانست کرد
مادر بي‌مهر خون را شير نتوانست کرددر کنار خاک، عمر ما به خون خوردن گذشت
غنچه بوي خويش را تسخير نتوانست کردراز ما از پرده‌ي دل عاقبت بيرون فتاد
هيچ کس اين خواب را تعبير نتوانست کردمحو شد هر کس که ديد آن چشم خواب آلود را
با کمان يک دم مدارا تير نتوانست کرددر نگيرد صحبت پير و جوان با يکدگر
مطلب دل را زبان تقرير نتوانست کردحلقه‌ي در از درون خانه باشد بي‌خبر
خنده‌اي چون غنچه‌ي تصوير نتوانست کرداز ته دل هيچ کس صائب درين بستانسرا


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط