زان سفله حذر کن که توانگر شده باشد شاعر : صائب تبريزي زان موم بينديش که عنبر شده باشد زان سفله حذر کن که توانگر شده باشد زان قطره مجو آب که گوهر شده باشد اميد گشايش نبود در گره بخل از روز ازل آنچه مقدر شده باشد بنشين که چو پروانه به گرد تو زند بال گر توبهي من سد سکندر شده باشد موقوف به يک جلوهي مستانهي ساقي است سهل است اگر دامن ما تر شده باشد جايي که چکد باده ز سجادهي تقوي از گوهر اگر گوش صدف کر شده باشد خواهند سبک ساخت به سر گوشي...