به زير چرخ دل شادمان نميباشد
شاعر : صائب تبريزي
گل شکفته درين بوستان نميباشد | | به زير چرخ دل شادمان نميباشد | که خواب امن درين خاکدان نميباشد | | خروش سيل حوادث بلند ميگويد | مگر نسيم درين گلستان نميباشد؟ | | به هر که مينگرم همچو غنچه دلتنگ است | که تير آه به حکم کمان نميباشد | | به طاقت دل آزرده اعتماد مکن | بهار زندهدلان را خزان نميباشد | | به يک قرار بود آب، چون گهر گردد | کسي به سايهي خود سرگران نميباشد | | کناره کردن از افتادگان مروت نيست | گلي که در نظر باغبان نميباشد | | مکن کناره ز عاشق، که زود چيده شود | يکي چو صائب آتشزبان نميباشد | | هزار بلبل اگر در چمن شود پيدا | |