از جلوه‌ي تو برگ ز پيوند بگسلد

از جلوه‌ي تو برگ ز پيوند بگسلد شاعر : صائب تبريزي نشو و نما ز نخل برومند بگسلد از جلوه‌ي تو برگ ز پيوند بگسلد مادر ز ديدن تو ز فرزند بگسلد طفل از نظاره‌ي تو ز مادر شود جدا از ريشه سرو رشته‌ي پيوند بگسلد دامن کشان ز هر در باغي که بگذري زان پيشتر که بند من از بند بگسلد چون ني نوازشي به لب خويش کن مرا تا کي گره به هم زنم و چند بگسلد؟ اين رشته‌ي حيات که آخر گسستني است ديوانه‌اي که فصل خزان بند بگسلد در جوش نوبهار کجا تن دهد به بند؟ صائب...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
از جلوه‌ي تو برگ ز پيوند بگسلد
از جلوه‌ي تو برگ ز پيوند بگسلد
از جلوه‌ي تو برگ ز پيوند بگسلد

شاعر : صائب تبريزي

نشو و نما ز نخل برومند بگسلداز جلوه‌ي تو برگ ز پيوند بگسلد
مادر ز ديدن تو ز فرزند بگسلدطفل از نظاره‌ي تو ز مادر شود جدا
از ريشه سرو رشته‌ي پيوند بگسلددامن کشان ز هر در باغي که بگذري
زان پيشتر که بند من از بند بگسلدچون ني نوازشي به لب خويش کن مرا
تا کي گره به هم زنم و چند بگسلد؟اين رشته‌ي حيات که آخر گسستني است
ديوانه‌اي که فصل خزان بند بگسلددر جوش نوبهار کجا تن دهد به بند؟
صائب چگونه از دل خرسند بگسلد؟آدم به اختيار نيامد برون ز خلد


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط