ز خار زار تعلق کشيده دامان باش شاعر : صائب تبريزي به هر چه ميکشدت دل، ازان گريزان باش ز خار زار تعلق کشيده دامان باش ثمر قبول مکن، سرو اين گلستان باش قد نهال خم از بار منت ثمرست گشادهرويتر از راز ميپرستان باش درين دو هفته که چون گل درين گلستاني چو چشم آينه در خوب و زشت حيران باش تميز نيک و بد روزگار کار تو نيست بپوش چشم خود از عيب خلق و عريان باش کدام جامه به از پردهپوشي خلق است؟ قدم برون منه از حد خويش، سلطان باش درون خانهي خود،...