کرد فارغ گل رويت ز گلستان ما را

کرد فارغ گل رويت ز گلستان ما را شاعر : عبيد زاکاني کفر زلف تو برآورد ز ايمان ما را کرد فارغ گل رويت ز گلستان ما را خاطر آزاد شد از سرو خرامان ما را تا خيال قد و بالاي تو در دل بگذشت مي‌کند حلقه‌ي زلف تو پريشان ما را ما که در عشق تو آشفته و شوريده شديم دست کوته نکند اشگ ز دامان ما را تا به دامان وصالت نرسد دست اميد گرچه در پا شکند خار مغيلان ما را در ره کعبه‌ي وصل تو ز پا ننشينيم کرد سوداي تو بس بي سر و سامان ما را اي عبيد از پي دل چند...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
کرد فارغ گل رويت ز گلستان ما را
کرد فارغ گل رويت ز گلستان ما را
کرد فارغ گل رويت ز گلستان ما را

شاعر : عبيد زاکاني

کفر زلف تو برآورد ز ايمان ما راکرد فارغ گل رويت ز گلستان ما را
خاطر آزاد شد از سرو خرامان ما راتا خيال قد و بالاي تو در دل بگذشت
مي‌کند حلقه‌ي زلف تو پريشان ما راما که در عشق تو آشفته و شوريده شديم
دست کوته نکند اشگ ز دامان ما راتا به دامان وصالت نرسد دست اميد
گرچه در پا شکند خار مغيلان ما رادر ره کعبه‌ي وصل تو ز پا ننشينيم
کرد سوداي تو بس بي سر و سامان ما رااي عبيد از پي دل چند توان رفت آخر


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط