مرديم و يار هيچ عنايت نميکند

مرديم و يار هيچ عنايت نميکند شاعر : عبيد زاکاني واحسرتا که بخت عنايت نميکند مرديم و يار هيچ عنايت نميکند وان شوخ چشم بين که حمايت نميکند در پيش چشم او لب او ميکشد مرا در وي به هيچ نوع سرايت نميکند چندانکه عجز حال بر او عرضه ميکنم کانديشه‌اي ز شکر و شکايت نميکند پيش کسي ز شکر و شکايت چه دم زنم هم ميکند وليک به غايت نميکند در حق بندگان نظر لطف گاه‌گاه با ما ز خشم هيچ حکايت نميکند تا گفته‌ام دهان تو هيچست از آن زمان غير از حديث عشق روايت...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مرديم و يار هيچ عنايت نميکند
مرديم و يار هيچ عنايت نميکند
مرديم و يار هيچ عنايت نميکند

شاعر : عبيد زاکاني

واحسرتا که بخت عنايت نميکندمرديم و يار هيچ عنايت نميکند
وان شوخ چشم بين که حمايت نميکنددر پيش چشم او لب او ميکشد مرا
در وي به هيچ نوع سرايت نميکندچندانکه عجز حال بر او عرضه ميکنم
کانديشه‌اي ز شکر و شکايت نميکندپيش کسي ز شکر و شکايت چه دم زنم
هم ميکند وليک به غايت نميکنددر حق بندگان نظر لطف گاه‌گاه
با ما ز خشم هيچ حکايت نميکندتا گفته‌ام دهان تو هيچست از آن زمان
غير از حديث عشق روايت نميکندبلبل صفت عبيد به هرجا که ميرسد


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط