جوقي قلندرانيم بر ما قلم نباشد

جوقي قلندرانيم بر ما قلم نباشد شاعر : عبيد زاکاني بود و وجود ما را باک از عدم نباشد جوقي قلندرانيم بر ما قلم نباشد لشگر کشان ما را طبل و علم نباشد سلطان وقت خويشم گرچه زروي ظاهر گر هيچمان نباشد از هيچ غم نباشد مشتي مجردانيم بر فقر دل نهاده بر سکه‌ي دل ما نقش درم نباشد در دست و کيسه‌ي ما دينار کس نبيند رندان بي‌نوا را نيل و بقم نباشد جان در مراد يابي در حلقه‌اي که مائيم آزار خاطر ما شرط کرم نباشد چون ما به هيچ حالي آزار کس نخواهيم همچون...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
جوقي قلندرانيم بر ما قلم نباشد
جوقي قلندرانيم بر ما قلم نباشد
جوقي قلندرانيم بر ما قلم نباشد

شاعر : عبيد زاکاني

بود و وجود ما را باک از عدم نباشدجوقي قلندرانيم بر ما قلم نباشد
لشگر کشان ما را طبل و علم نباشدسلطان وقت خويشم گرچه زروي ظاهر
گر هيچمان نباشد از هيچ غم نباشدمشتي مجردانيم بر فقر دل نهاده
بر سکه‌ي دل ما نقش درم نباشددر دست و کيسه‌ي ما دينار کس نبيند
رندان بي‌نوا را نيل و بقم نباشدجان در مراد يابي در حلقه‌اي که مائيم
آزار خاطر ما شرط کرم نباشدچون ما به هيچ حالي آزار کس نخواهيم
همچون عبيد هر کو ثابت قدم نباشددر راه پاکبازان گو لاف فقر کم زن


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط