از دم جان بخش نيدل را صفائي ميرسد از دم جان بخش نيدل را صفائي ميرسدشاعر : عبيد زاکاني روح را از نالهي او مرحبائي ميرسداز دم جان بخش نيدل را صفائي ميرسدکزدم او دردمندان را دوائي ميرسدگوئيا دارد ز انعامش مسيحا بهرهايکز زبان او به هر گوشي صلائي ميرسديا مگر داود مهمان ميکند ارواح راشعلهي او بر در هر آشنائي ميرسدآتشي در سينه دارد ني چو بادش ميدمدبينوايان را ز ساز او نوائي ميرسدبيدلان بر نغمهي او هاي و هوئي ميزننداز پيش حالي به گوش ما صدائي ميرسدنعرهاي گر ميزند شوريدهاي در بيخوديور نه آن ناليدن ني هم بجائي ميرسدنالهي مسکين عبيد است آن که ضايع ميشود