نه بر هرخان و خاقان ميبرم رشک نه بر هرخان و خاقان ميبرم رشکشاعر : عبيد زاکاني نه بر هر مير و سلطان ميبرم رشگنه بر هرخان و خاقان ميبرم رشکنه بر گنج فراوان ميبرم رشگنه دارم چشم بر گنجور و دستورنه بر فردوس و رضوان ميبرم رشگنه ميانديشم از دوزخ به يک جونه بر هر قصر و ايوان ميبرم رشگنه بر هر باغ و بستان مينهم دلبر آن ايام و دوران ميبرم رشگز من چرخ کهن بستد جوانيبه حال هرکسي زان ميبرم رشگچو رنج ديگرم بر پيري افزودبر آن کو ميدهد جان ميبرم رشگچو دردم ميشود افزون در آن حالبر آن کو يافت درمان ميبرم رشگعبيد از درد مينالد شب و روز