هرگه که شبي خود را در ميکده اندازيم هرگه که شبي خود را در ميکده اندازيمشاعر : عبيد زاکاني صد فتنه برانگيزيم صد کيسه بپردازيمهرگه که شبي خود را در ميکده اندازيمما مونس آن سريم ما محرم آن رازيمآن سر که بود در مي وان راز که گويدنيهر ساز که بنوازند ما با همه در سازيمهر نغمه که پيش آرند ما با همه در شوريمما جمري بغداديم ما بکروي شيرازيمزين پيش کسي بوديم و امروز در اين کشوراو باده براندازد ما بنک براندازيمگر حکم کند سلطان کين باده براندازندما با تو در آن غوغا دزديده نظر بازيمآنروز که در محشر مردم همه گرد آيندبزمي دگر افروزيم عيشي دگر آغازيمبر ياد تو هر ساعت مانند عبيد اکنون