مرا دليست ره عافيت رها کرده

مرا دليست ره عافيت رها کرده شاعر : عبيد زاکاني وجود خود هدف ناوک بلا کرده مرا دليست ره عافيت رها کرده ز خوي يار جفا ديده و وفا کرده ز جور چرخ ستم ديده و رضا داده به درد عشق مرا نيز مبتلي کرده به کار خويش فرو رفته مبتلي گشته ز دست داده و سر در سر هوي کرده هر آنچه داشته از عقل و دانش و دين گهي ز بيخبري قصد جان ما کرده گهي ز بيخردي آبروي خود برده خيال باطل و انديشه‌ي خطا کرده به قول و عهد بتان غره گشته وز سر جهل ز دوستان و عزيزان خود...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مرا دليست ره عافيت رها کرده
مرا دليست ره عافيت رها کرده
مرا دليست ره عافيت رها کرده

شاعر : عبيد زاکاني

وجود خود هدف ناوک بلا کردهمرا دليست ره عافيت رها کرده
ز خوي يار جفا ديده و وفا کردهز جور چرخ ستم ديده و رضا داده
به درد عشق مرا نيز مبتلي کردهبه کار خويش فرو رفته مبتلي گشته
ز دست داده و سر در سر هوي کردههر آنچه داشته از عقل و دانش و دين
گهي ز بيخبري قصد جان ما کردهگهي ز بيخردي آبروي خود برده
خيال باطل و انديشه‌ي خطا کردهبه قول و عهد بتان غره گشته وز سر جهل
ز دوستان و عزيزان خود جدا کردهعبيد را به فريبي فکنده از مسکن


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط