خيال وصل تمني کنم همي در خواب شاعر : عبيد زاکاني چه دلپذير خيالي چه خوش تمنائي خيال وصل تمني کنم همي در خواب خلاف پيش تو مردن نميزند رائي خرد به ترک توام راي زد وليک عبيد کسي نديد و نشان کس نميدهد جائي بدين صفت سر و چشمي و قد و بالائي چنين بهار نيايد به هيچ صحرائي چنين شکوفه نخندد به هيچ بستاني ز چشم مست تو هر گوشهاي و غوغائي ز شست زلف تو هر حلقهاي و آشوبي کسي که با سر زلفش نپخت سودائي کجا ز حال پريشان ما خبر دارد مرا ز غير چو پروانه...