افتاده بازم در سر هوائي شاعر : عبيد زاکاني دل باز دارد ميل بجائي افتاده بازم در سر هوائي او پادشاهي من بينوائي او شهرياري من خاکساري سلطان حسني فرمانروائي بالا بلندي گيسو کمندي نامهرباني شنگي دغائي ابروکماني نازک مياني زين جو فروشي گندم نمائي زين دلنوازي زين سرفرازي بي او ندارد عالم صفائي بي او نبخشد خورشيد نوري شکر ندارد آنجا بهائي هرجا که لعلش در خنده آيد خوش گفتگوئي خوش ماجرائي هر لحظه دارد دل با خيالش باشد که سازم دل...