جهان پناها گر امر نافذت خواهد

جهان پناها گر امر نافذت خواهد شاعر : عبيد زاکاني به يک اشاره عالي که هست عقده گشا جهان پناها گر امر نافذت خواهد خلاص بخشد خورشيد را ز استسقا دماغ دهر ز سوادي شب کند خالي...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
جهان پناها گر امر نافذت خواهد
جهان پناها گر امر نافذت خواهد
جهان پناها گر امر نافذت خواهد

شاعر : عبيد زاکاني

به يک اشاره عالي که هست عقده گشاجهان پناها گر امر نافذت خواهد
خلاص بخشد خورشيد را ز استسقادماغ دهر ز سوادي شب کند خالي
حصول پنج حواس و سه روح و هفت اعضاهميشه تا که ز تاثير هفت و چار بود
به رغم حاسد ملعون در اين سپنج سرااز اين سه پنج ترا کام و نام حاصل باد
هميشه طبع سخا پيشه‌ي تو کامروامدام راي هنرپرور تو حکم روان
هزار سال بماني هزار معني را (کذا)هزار عيد براني به کامراني و عيش
نوشته بر رخ منشور دولتش طغراشه سرير چهارم که شاه انجم اوست
کشيده در بر خود توامان ز مشک قباکلاه شادي بنهاده فرقدان بر فرق
زبان گشاده به تسبيح ربنا الا عليمسبحان فلک در سجودگاه افول
فلک به دور درافتاده من به چون و چرازمان به صبح شتابان و من به قوت فکر
که چيست مقصد اين قاصدان ره‌پيماکه چيست حاصل اين روشنان بي حاصل
نهان چراست يکي ديگري چرا پيداچه موجبست يکي ثابت و يکي سيار
به سيم خام بيندود چرخ را سيمادر اين تفکر و انديشه مانده تا دم صبح
به زور رستم تقدير و زخم دست قضاخلاص يافت ز زندان شام بيژن صبح
به گوش جان من آمد يکي خجسته ندادر اين مضيق تفکر ز هاتف غيبي
نداني اين قدر و خويش را نهي داناکه اي ضمير تو از حاصلات کن غافل
غرض ز مبدا ارکان و فطرت اشياحصول گردش چرخ بلند و سير نجوم
پناه دين محمد امين ملک خداوجود قدسي اين پادشاه دادگر است
خدايگان منوچهر چهر دارا راجمال دولت و دنيا و دين ابواسحاق
فلک مهابت گردون سرير مهر سخاقضا شکوه قدر قدرت زمانه توان
ضمير روشن او کاشف رموز سماصرير خامه‌ي او مشرف خزانه‌ي غيب
زبان سوسن نصرت به مدحتش گويادهان غنچه‌ي دولت به طلعتش خندان


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط