اي بر در تو دولت و اقبال پاسبان اي بر در تو دولت و اقبال پاسبانشاعر : عبيد زاکاني وي خاک آستانهي تو کعبهي اماناي بر در تو دولت و اقبال پاسباناو را اسير و حلقه بگوشند انس و جانهرکس که همچو حلقه برين در ملازمستدر تخته بند بسته بود چون کليد دانوانکس که بر در تو نگردد کليد داربر درگه خجستهي سلطان کامرانخرم دريکه باز شود هر سحرگهيداراي دهر خسرو گيتي جم زمانخورشيد ملک سايهي يزدان جمال دينمانند پرده مينهدش سر بر آستانشاهي که اطلس تتق زرنگار چرختاييد و بخت و دولت و اقبال را قرانبادا هميشه بر در دولت سراي او