گوئيا خلد برينست اين همايون بارگاه
گوئيا خلد برينست اين همايون بارگاه
شاعر : عبيد زاکاني
يا حريم کعبه يا فردوس يا ايوان شاه گوئيا خلد برينست اين همايون بارگاه بر غبار آستانش پادشاهان را جباه پيشگاه حضرتش گردنکشانرا بوسه جاي چون فروغ شمسههايش بنگرد خورشيد ماه چون ستاره در شعاع شمس پنهان ميشود چشم بگشا تا ببيني جنت بياشتباه گر تفرجگاه جنات نعيمت آرزوست شاه گيتيدار جمشيد فريدون دستگاه واندر او تخت سليمان دوم داراي دهر سايهي حق شيخ ابواسحق بن محمودشاه آفتاب هفت کشور خسرو مالک رقاب بارگاه عاليش گردن فرازان را پناه خسروان را درگه والاي او اميد گاه سرو گردد گر از آنحضرت نظر يابد گياه مشگ تاتاري شود چون پاش بوسد خاکرا هر کجا دعوي کنم از من نخواهد کس گوا مثل او سلطان نيابد در جهان وين بحث را دولتش باقي جهان محکوم و ياري ده اله چشم بد دور از جنابش باد و بادا تا ابد