نماند هيچ کريمي که پاي خاطر من

نماند هيچ کريمي که پاي خاطر من شاعر : عبيد زاکاني ز بند حادثه‌ي روزگار بگشايد نماند هيچ کريمي که پاي خاطر من حصول آن غرض از شهريار بگشايد خيال بود مرا کان غرض که مقصود...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نماند هيچ کريمي که پاي خاطر من
نماند هيچ کريمي که پاي خاطر من
نماند هيچ کريمي که پاي خاطر من

شاعر : عبيد زاکاني

ز بند حادثه‌ي روزگار بگشايدنماند هيچ کريمي که پاي خاطر من
حصول آن غرض از شهريار بگشايدخيال بود مرا کان غرض که مقصود است
که از عطاي ويم کار و بار بگشايدبدان هوس بر سلطان کامران رفتم
مگر ز غيب دري کدر کار بگشايدز پيش شاه و وزيرم دري گشاده نشد
اگر ببندد يک در هزار بگشايدعبيد حاجت از آن درطلب که رحمت او


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط