بناي و ني همه عمرم گذشت و ميگفتم بناي و ني همه عمرم گذشت و ميگفتمشاعر : عبيد زاکاني دريغ عمر و جواني که ميرود بر بادبناي و ني همه عمرم گذشت و ميگفتمقضا قضاي خدايست هرچه بادا بادبه آه و ناله کنون دل نهادهام چکنم