ساقي بيار باده‌ي و پر کن بياد عيد

ساقي بيار باده‌ي و پر کن بياد عيد شاعر : عبيد زاکاني در ده که هم به باده توان داد، داد عيد ساقي بيار باده‌ي و پر کن بياد عيد خرم وصال دلبر و خوش بامداد عيد بنمود عيد چهره و اندر رسيد باز اي صد هزار رحمت حق بر نهاد عيد تشريف داد و باز اساس طرب نهاد وانگه به گوش جان بشنو نوش باد عيد در بزم پادشاه جهان باده نوش کن بادا جهان هميشه به کام و مراد عيد عيد آمد و مراد جهاني به باده داد جام هلال باز به مي خوارگان نمود عيد خجسته روي به نظارگان نمود...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ساقي بيار باده‌ي و پر کن بياد عيد
ساقي بيار باده‌ي و پر کن بياد عيد
ساقي بيار باده‌ي و پر کن بياد عيد

شاعر : عبيد زاکاني

در ده که هم به باده توان داد، داد عيدساقي بيار باده‌ي و پر کن بياد عيد
خرم وصال دلبر و خوش بامداد عيدبنمود عيد چهره و اندر رسيد باز
اي صد هزار رحمت حق بر نهاد عيدتشريف داد و باز اساس طرب نهاد
وانگه به گوش جان بشنو نوش باد عيددر بزم پادشاه جهان باده نوش کن
بادا جهان هميشه به کام و مراد عيدعيد آمد و مراد جهاني به باده داد
جام هلال باز به مي خوارگان نمودعيد خجسته روي به نظارگان نمود
عيش گذشته را به صبوحي ادا کنيمآن به که روز عيد به مي التجا کنيم
يک چند خانقاه به شيخان رها کنيمبا پير مي فروش برآريم خلوتي
وز چنگ و عود کام دل خود روا کنيماز صوت ناي و ني بستانيم داد عيد
آنرا به جام باده‌ي صافي دوا کنيمهر خستگي که از رمضان در وجود ماست
بر پادشاه مغرب و مشرق دعا کنيمچون وقت ما خوشست به اقبال پادشاه
خورشيد عدل گستر و جمشيد روزگارسلطان اويس شاه جهاندار کامکار
در بر و بحر خطه‌ي شاهي به نام اوستفرماندهي که خسرو گردون غلام اوست
قائم به عدل شامل و انعام عام اوستاحوال خلق عالم و ارزاق مرد و زن
در سايه‌ي حمايت کلک و حسام اوستروي زمين ز شعله‌ي خورشيد حادثات
نعل سمند سرکش خرم خرام اوستجرم هلال عيد که منظور عالمست
دور فلک مسخر اجرام رام اوستگيتي نهاده گردن طاعت به امر او
آسوده‌اند خلق جهان در زمان تواي چرخ پير تابع بخت جوان تو
وين طاق زرنگار فلک برکشيده‌اندزان پيشتر که کون و مکان آفريده‌اند
واندر ميان بساط زمين گستريده‌اندبنياد اين بسيط مقرنس نهاده‌اند
ذات ترا ز جمله جهان برگزيده‌اندخاص از براي نصرت دين و نظام ملک
هرگز کسي نديده نه هرگز شنيده‌اندشاهي به عدل و داد به آئين و راي تو
کز دولت تو خلق جهان آرميده‌اندبادا مدام دولت و جاه تو بر مزيد
فهرست روزنامه‌ي دولت زمان تستآرامگاه فتح و ظفر آستان تست
خورشيد بنده‌ي در دولت سراي تواي آسمان جنيبه کش کبرياي تو
گنجور بخت گنج سعادت براي توپيش از وجود انجم و ارکان نهاده بود
فکر دقيق و خاطر مشکل گشاي تومعمار مملک و ملت و مفتاح دولتست
تا بو که بامداد ببيند لقاي توافتد بر آستان تو هر روز آفتاب
فرضست بر عموم خلايق دعاي توختم سخن به شعر کسان ميکنم از آنک
« چندانکه کام تست جهانت به کام باد »« تا دولتست دولت تو بر مدام باد »


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط