ز سوز عشق من جانت بسوزد

ز سوز عشق من جانت بسوزد شاعر : عبيد زاکاني همه پيدا و پنهانت بسوزد ز سوز عشق من جانت بسوزد که اينت بفسرد وانت بسوزد ز آه سرد و سوز دل حذر کن به صد نيرنگ و دستانت بسوزد مبر نيرنگ و دستان پيش آن کو که هر ساعت شبستانت بسوزد به دست خويشتن شمعي ميفروز کز آن آتش گريبانت بسوزد چه داري آتشي در زير دامان که ناگه تاب هجرانت بسوزد دل اندر وصل من بستي و ترسم عبيد آن نامسلمانت بسوزد ندارد سودت آن گاهي که گوئي
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ز سوز عشق من جانت بسوزد
ز سوز عشق من جانت بسوزد
ز سوز عشق من جانت بسوزد

شاعر : عبيد زاکاني

همه پيدا و پنهانت بسوزدز سوز عشق من جانت بسوزد
که اينت بفسرد وانت بسوزدز آه سرد و سوز دل حذر کن
به صد نيرنگ و دستانت بسوزدمبر نيرنگ و دستان پيش آن کو
که هر ساعت شبستانت بسوزدبه دست خويشتن شمعي ميفروز
کز آن آتش گريبانت بسوزدچه داري آتشي در زير دامان
که ناگه تاب هجرانت بسوزددل اندر وصل من بستي و ترسم
عبيد آن نامسلمانت بسوزدندارد سودت آن گاهي که گوئي


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط