رهي کان ره نهان اندر نهان است

رهي کان ره نهان اندر نهان است شاعر : عطار چو پيدا شد عيان اندر عيان است رهي کان ره نهان اندر نهان است که اين بالاي پيدا و نهان است چه مي‌گويم چه پيدا و چه پنهان که اين بيرون ازين است و از آن است چه مي‌گويم چه بالا و چه پستي که بيرون و درون گفت زبان است چه مي‌گويم چه بيرون چه درون است چه دانم آنکه هرگز کس ندانست چگويم آنچه هرگز کس نگفته است نشاني چون دهم چون بي‌نشان است گماني چون برم چون کس نبرده است خموشي پيشه کن کين ره عيان است ...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
رهي کان ره نهان اندر نهان است
رهي کان ره نهان اندر نهان است
رهي کان ره نهان اندر نهان است

شاعر : عطار

چو پيدا شد عيان اندر عيان استرهي کان ره نهان اندر نهان است
که اين بالاي پيدا و نهان استچه مي‌گويم چه پيدا و چه پنهان
که اين بيرون ازين است و از آن استچه مي‌گويم چه بالا و چه پستي
که بيرون و درون گفت زبان استچه مي‌گويم چه بيرون چه درون است
چه دانم آنکه هرگز کس ندانستچگويم آنچه هرگز کس نگفته است
نشاني چون دهم چون بي‌نشان استگماني چون برم چون کس نبرده است
خموشي پيشه کن کين ره عيان استمکن روباه بازي شير مردا
نه کار توست کار مغز جان استبرو از پوست بيرون آي کين کار
که اين را مستمع در لامکان استبرو عطار و ترک اين سخن گير


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط