دل به اميد وصل تو باد به دست مي‌رود

دل به اميد وصل تو باد به دست مي‌رود شاعر : عطار جان ز شراب شوق تو باده‌پرست مي‌رود دل به اميد وصل تو باد به دست مي‌رود زير زمين به بوي آن با دل مست مي‌رود از مي عشق جان ما يافت ز دور شمه‌اي از دل او به هر دلي دست به دست مي‌رود از مي عشق ريختن بر دل آدم اندکي بر دل و جان عاشقان سخت شکست مي‌رود رخ بنماي گه گهي کز پي آرزوي تو نيست به نيست مي‌فتد هست به هست مي‌رود در ره تو رونده را در قدم نخستمين گرچه ز سال عمر تو پنجه و شصت مي‌رود بالغ راه...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دل به اميد وصل تو باد به دست مي‌رود
دل به اميد وصل تو باد به دست مي‌رود
دل به اميد وصل تو باد به دست مي‌رود

شاعر : عطار

جان ز شراب شوق تو باده‌پرست مي‌روددل به اميد وصل تو باد به دست مي‌رود
زير زمين به بوي آن با دل مست مي‌روداز مي عشق جان ما يافت ز دور شمه‌اي
از دل او به هر دلي دست به دست مي‌روداز مي عشق ريختن بر دل آدم اندکي
بر دل و جان عاشقان سخت شکست مي‌رودرخ بنماي گه گهي کز پي آرزوي تو
نيست به نيست مي‌فتد هست به هست مي‌روددر ره تو رونده را در قدم نخستمين
گرچه ز سال عمر تو پنجه و شصت مي‌رودبالغ راه کي شوي چون ندهي به دوست جان
کافر چرخ ازين سخن سر زده پست مي‌رودگم شده‌اي فريد تو بازکش اين زمان عنان


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط