يک ذره نور رويت گر ز آسمان برآيد

يک ذره نور رويت گر ز آسمان برآيد شاعر : عطار افلاک درهم افتد خورشيد بر سرآيد يک ذره نور رويت گر ز آسمان برآيد تا با فروغ رويت اندر برابر آيد آخر چه طاقت آرد اندر دو کون هرگز هم و هم تيره گردد هم فهم ابتر آيد يارب چه آفتابي کانجا که پرتو توست نه روح لايق افتد نه عقل در خور آيد چه جاي وهم و فهم است کاندر حوالي تو در عشق تو بسوزد از جان و دل برآيد هر کو ز ناتمامي از تو وصال جويد اقبال جاوداني جان را ز در درآيد ور از عنايت تو جان را رسد نسيمي...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
يک ذره نور رويت گر ز آسمان برآيد
يک ذره نور رويت گر ز آسمان برآيد
يک ذره نور رويت گر ز آسمان برآيد

شاعر : عطار

افلاک درهم افتد خورشيد بر سرآيديک ذره نور رويت گر ز آسمان برآيد
تا با فروغ رويت اندر برابر آيدآخر چه طاقت آرد اندر دو کون هرگز
هم و هم تيره گردد هم فهم ابتر آيديارب چه آفتابي کانجا که پرتو توست
نه روح لايق افتد نه عقل در خور آيدچه جاي وهم و فهم است کاندر حوالي تو
در عشق تو بسوزد از جان و دل برآيدهر کو ز ناتمامي از تو وصال جويد
اقبال جاوداني جان را ز در درآيدور از عنايت تو جان را رسد نسيمي
کام و لبش ز معني پر در و گوهر آيدهرگه که شرح رويت عطار پيش گيرد


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط