گر تو به هوس جمال او خواهي شاعر : عطار او در طلب و هوس نميآيد گر تو به هوس جمال او خواهي در زير تک فرس نميآيد جانا ره عشق چون تو معشوقي سيمرغ به يک مگس نميآيد در وادي بينهايت عشقش کانجا که تويي نفس نميآيد هرگز نشوي تو هم نفس کس را کش سايه ز پيش و پس نميآيد خورشيد بلند را چه کم بيشي جز بر سر آب خس نميآيد چون در قعر است در وصل تو چون وصل تو دسترس نميآيد در پاي فراق تو شوم پامال مرغي است که در قفس نميآيد عطار که چينهي...