در عشق تو من توام تو من باش شاعر : عطار يک پيرهن است گو دو تن باش در عشق تو من توام تو من باش گو يک جان را هزار تن باش چون يک تن را هزار جان هست هيچند همه تو خويشتن باش ني ني که نه يک تن و نه يک جانست گو يک تن را دو پيرهن باش چون جمله يکي است در حقيقت من آن توام تو آن من باش جانا همه آن تو شدم من مانندهي مرده در کفن باش اي دل به ميان اين سخن در ميدار زبان و بي سخن باش چون سوسن ده زبان درين سر ميخند خوش و همه دهن باش يک...